تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
تاریخ اماکن عتبات عالیات (74) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
قبر بشر حافی
درمورد، بشر، ونحوه توبه اش بحث های مختلفی وجود دار د، برخی چنین بیان کرده اند: وی از اعیان متصوفه و یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت .
بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود.
سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن .
آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت وظاهرا سببش آن بود که با پای برهنه خدمت امام موسی بن جعفر (ع) دویده وبه سعادت عظمی رسیده بود. وآرامگاه وی در محله اعظمیه بغداد است [1] .
6- بهلول. هارون الرشیدخلیفه مقتدر عباسی، در زمان حیات امام موسی بن جعفر( ع) حکومت می کرد او همانند سایر خلفای بنی عباس وجود امام (ع) زمان خودرا که درقلوب مؤمنین جا داشتند ومخالف ظلم ظالمین بودند ،برای ادامه جنایات وهوسرانی های خود که نوعا به نام اسلام وحکومت اسلامی صورت می گرفت مضر می دانست وسعی داشت به هر طریق ممکن ایشان را از سر راه بردارد، لکن این امر ساده ای نبود واحتمال می داد اجرای این کار موجب سرنگونی وی شود ،بنا بر این دنبال چاره ای بود ، امام( ع) را از مدینه به مرکز خلافت یعنی بغداد فراخوانی کرد ، وبه بهانه های واهی ، دستور زندانی شدن ایشان را صادرنمود او سعی داشت تا به خیال خام خودش شاید بتواند ،علمای برجسته ی اسلامی را ترغیب به دادن فتوائی کند که نعوذ بالله ، امام موسی کاظم( ع) از دین خارج شده است. و زمینه ی اقدام علیه آن بزرگوار آماده گردد،یکی از علمای آن روزگار بهلول بود که نسبت خویشاندی نیز با هارون الرشید داشت وگفته شده است که پسر عموی وی بوده است ، از او خواست که فرمان قتل امام موسی کاظم(علیه السلام) رامضا کندبهلول ماجرا را بطور مخفیانه به اطلاع امام (ع) که در زندان بسرمی بردند رساند امام( ع) فرمودندخود را به دیوانگان شبیه ساز تا از این خطر رهایی یابی بهلول، خود را به دیوانگی زده وبا اعمال ورفتار غیر عادی وطنزآمیزومسخره گونه ، توانست دین وجان خود را حفظ نموده وعلاوه برآن آزادانه وبی هراس به سروقت هارون و کار گزاران وی رفته و به تبلیغ احکام ودستورات اسلامی وبیان اشتباهات، نواقص وظلم ، حکومت ، به پردازد ،نام اصلی وی وهب بن عمرو است لکن بعلت گشاده روئی شادابی ودانائی به بهلول شهرت یافت آرامگاه بهلول در بغداد قرار دارد روی سنگ قبر وی، تاریخ ۵۰۱ قمری دیده می شود.
7- سید سلطان علی بن اسماعیل بن امام صادق ع) گفته شده که اوسعایت عمویش موسی بن جعفر( ع) را نزد هارون کرد لکن بزودی به نفرین حضرت( گرفتار آمد وهلاک شد قبر او در شارع الرشید بغداد است .
8- قنبر علی ،خادم امام دهم( ع) آرامگاه وی در محله قنبر علی شهر بغداد است
[1] - قمی ،شیخ عباس ،منتهی الآمال ،ج 2 ص 189 ( بازنویسی شده)
برچسبها: تاریخ, اماکن, کربلا, نجف کاظمین, کوفه
[ پنجشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۵ ] [ 8:51 ] [ احمد ] [ نظر بدهید ] ، baghdasht1.blogfa.com
-حلول ماه ربیع الاول مبارک....
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در 13 آذر 1395 ساعت 21:53 توسط سجاد
| تعداد بازديد : 136